چت روم

چت روم
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
[ و در پى جنازه‏اى مى‏رفت ، شنید مردى مى‏خندد فرمود : ] گویا مرگ را در دنیا بر جز ما نوشته‏اند ، و گویا حق را در آن بر عهده جز ما هشته‏اند ، و گویى آنچه از مردگان مى‏بینیم مسافرانند که به زودى نزد ما باز مى‏آیند ، و آنان را در گورهاشان جاى مى‏دهیم و میراثشان را مى‏خوریم ، پندارى ما از پس آنان جاودان به سر مى‏بریم . سپس پند هر پند و پند دهنده را فراموش مى‏کنیم و نشانه قهر بلا و آفت مى‏شویم . [نهج البلاغه]
 
امروز: سه شنبه 103 خرداد 1

 

این روزا سر دلم بدجوری شلوغه ...

اصلا چند ماهیه که همش اتفاقای عجیب حواسمو میبره به ناکجا...!

حالا تو روزای سرنوشتم

سرنوشت تموم اون اتفاقای جدید و عجیبی که افتاد برام ...

بعضیاش باور کردنی نبود !!!!!

دلیل همش شیطونک بازیای خودمه و بس ...

البته واسه من که خیلی بد نشد...!!

حالا دیگه ...

هیچی اصلا ، این پست واسه پرسپولیسمه ...

اونا رو بعدا میگم ...

خلاصه دیگه دلم یه مدتیه پرماجراتر از همیشه داره به کار خودش ادامه میده ...!!

از یه طرف درس و مدرسه ...!

از یه طرف تو (بعدا درموردش می نویسم) !!

از وسطم پرسپولیس ...!!!!!!

دلم میخواد تو روز عشق (ولنتاین) یه اتفاق قشنگ همه ی این دل مشغولیامو واسه چند ساعتم که شده ازم دور کنه ...

چند هفته ای میشه که ته دلم جز استرس نبوده ...

حالام که بیشتر شده ...

خیلی بیشتر ...

سرمربی خارجی بلاخره اومد ...

کاری به بزرگی یا کوچیکیش ندارم ...

مهم اینه که اومده جای افشین دلم ...

جای کاپیتان ...

حیف از افشین ...

حیف از غیرت افشین ...

حیف از تعصب افشین ...

دلم نمی خواد افشین غصه داشته باشه ...

دوست دارم بخنده همیشه ...

خنده هاش یه مرهم واسه دل بی قرار هوادار ( نه هوادار نما ) ...!

هیچی اصلا ...

کاش جناب وینگادا موفق کنه پرسپولیسمونو ...

 


 نوشته شده توسط ... کوچولوی خوشبخت ... در پنج شنبه 87/11/24 و ساعت 7:40 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 13
مجموع بازدیدها: 92226
جستجو در صفحه

پیوندهای روزانه
خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو