چت روم

چت روم
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
هیچ کس چیزى را در دل نهان نکرد ، جز که در سخنان بى اندیشه‏اش آشکار گشت و در صفحه رخسارش پدیدار . [نهج البلاغه]
 
امروز: یکشنبه 103 اردیبهشت 23

من دست خالی آمدم ، دست من و دامان تو

سرتا به پا درد و غمم، درد من و درمان تو

تو هر چه خوبی من بدم ، بیهوده بر هر در زدم

آخر به این در آمدم ، باشم کنار خوان تو

من از هر دررانده ام ، من رانده ی وامانده ام

یا خوانده یا نا خوانده ام ، اکنون منم مهمان تو

پای من از ره خسته شد ، بال و پرم بشکسته شد

هر در به رویم بسته شد ، جز درگه احسان تو

گفتم منم در می زنم ، گفتی به تو سر می زنم

من هم مکرر می زنم ، کو عهد و کو پیمان تو ؟

سوی تو رو آورده ام ، ای خم سبو آورده ام

من آبرو آورده ام ، کو لطف بی پایان تو ؟

حال من گوشه نشین ، با گوشه ی چشمی ببین

جز سایه ی پر مهرتان ، جایی ندارم جان تو

من خدمتی ننموده ام ، دانم بسی آلوده ام

اما به عمری بوده ام ، چون خار در بستان تو

*********************************

حرفامو دیروز صبح تو صحن گوهرشاد کنار ستون وسط صحن رو به ایوون ورودی مسجد زدم بهت

مثل همیشه شنیدی حرفامو...

من خیلی از داشته هامو مدیون داشتن توام

دیشبم زل زدم به گنبد و گفتم عیدی بده آقا

یادته؟؟؟

دلم بیشتر از همیشه گرمه که عیدی میدی بهم

الان بیشتر از 5 ساله که همسایتم

میخوام تا ابد همسایت بمونم

نخواه دور بشم از خونت

از حرمت که یه پناهگاهه واسه فرار از دل تنگیای تکراریم!!

از خود تو ...

تو که تو همه ی این 5 سال شدی هم راز دلم...

تو این چند روز 4،5 باری دعوتم کردی

اما بازم دلم پر میکشه واست

دلم تنگته آقا...

این روزا حرم جای سوزن انداختن نیست

همه ی ایران جمعن اینجا

جای همه خالی

انشاالله قسمت شمام بشه


 نوشته شده توسط ... کوچولوی خوشبخت ... در جمعه 88/8/8 و ساعت 3:40 عصر | نظرات دیگران()

 

. . . به تو می اندیشم . . .

ای سرا پا همه خوبی

تک و تنها به تو می اندیشم

همه وقت ، همه جا

من به هر حال که باشم به تو می اندیشم

تو بدان این را ، تنها تو بدان

تو بیا . . .

تو بمان با من ، تنها تو بمان

جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب !

من فدای تو ، به جای همه گلها تو بخند !

اینک این من که به پای تو درافتادم باز

ریسمانی کن از آن موی دراز

تو بگیر !

تو ببند !

تو بخواه !

پاسخ چلچله ها را تو بگو

قصه ی ابر هوا را تو بخوان

تو بمان با من ، تنها تو بمان

در دل ساغر هستی تو بجوش

من ، همین یک نفس از جرعه ی جانم باقی است

آخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنوش . . .

                               ( فریدون مشیری )

خداوندا ؛

از زمین بریده ایم . . .

آسمان را عیان کن . . .

و تعلیق را بیش از این روا مدار . . .


 نوشته شده توسط ... کوچولوی خوشبخت ... در جمعه 88/8/1 و ساعت 12:52 عصر | نظرات دیگران()


10 / 7 / 88

چند روزی واسه عروسیه یکی از آشناها رفته بودیم دیار خودمون

روز دربی تو راه بودیم

دلم داشت می ترکید که بازیو نمی بینم

ساعت 30/2 بود که بابا یه جایی کنار جاده وایستاد

تلوزیون ماشینو روشن کرد و حدود یه ربع بهش ور رفتیم تا شبکه 3 رو گرفت

دربی دیدن کنار جاده لذت بخشه ها !!!!!!!!!

بازی بدی نبود . . .

همین ! ! !

++++++++++++++++++++++++

14 / 7 / 88    _

14 / 7 / 69

__________

00 / 0 / 19

امسال تولدم تنها و آرومم . . .

پارسال یه عالمه آدم کنارم بود و پر از استرس بودم . . .

از همه ی کسایی که تولدمو تبریک گفتن و میگن ممنون . . .

بهترین کادو اینه که برام دعا کنید تا به آرزوهام برسم ! ! !

چیز خاصی واسه گقتن ندارم ! ! !

فقط اینکه تولدم مبارک .....................................!


 نوشته شده توسط ... کوچولوی خوشبخت ... در سه شنبه 88/7/14 و ساعت 10:46 صبح | نظرات دیگران()

بلاخره منم دانشجو شدم

سراسری: اولویت نهم : کامپیوتر - سخت افزار - دانشگاه خیام

آزاد : اولویت دوم : فیزیک - (زادگاهم)

هر دو تا رشته رو دوست دارم ، اما تعریف خیامو تقریبا از همه شنیدم !!

واسه خودمو دوستام آرزوی موفقیت میکنم

::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

12 / 6 / 88

یادمه پارسال تابستون آخرای مرداد وقتی از مسافرت برگشتم و با یه امیدی نشستم پای کامپیوتر تا برم سراغ وبمو ببینم دنیا دست کیه ، با یه صحنه ی وحشتناک روبرو شدم!!!

منی که با یه عشق و امیدی وقت گذاشته بودم و یه جایی ساخته بودم واسه گفتن حرفای دلم ، حالا همه ی زحمتام به باد رفته بود...

من که نمی بخشم اون اس اسی از خدا بی خبرو  که دنیای دلتنگیمو هک کرد...

اون موقع بود که تصمیم گرفتم یه دنیای دیگه بسازم واسه دلم...

واسه پرسپولیسم...

حالا یه سال از اولین آپی که کردم گذشته...

یک سالگیت مبارک...
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

23 / 6 / 88

تولد سرخترین ستاره ی دلم

چقدر جیگمل افتاده این عکسش!!

خدا کنه همیشه همه جا موفق باشی

::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

یه تبریک ویژه

به داداش عباس عزیزم (عباس اسماعیل بیگی) لیدر افتخار آفرین پرسپولیس

حتما باید تا حالا شنیده باشین که عباس اسماعیل بیگی اولین لیدر توی جهانه که ترانسفر میشه

حالا فکر کنین که یه لیدر چقدر باید کارش خوب و قابل قبول باشه که توجه یه تیم اونم از یه کشور دیگرو جلب کنه...

امیدوارم شمام همیشه همه جا موفق باشی...

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

شاهین بوشهر...

یادمه وقتی شاهین بازی پلی آف داشت ، به خاطر یکی از دوستای بوشهریم که زیادی عزیزه واسه دلم خیلی دعا کردم واسه صعودش

قبل از شروع فصل با هم قرار گذاشتیم با پرسپولیس مساوی کنیم ، اس اسم سوراخ سوراخ

البته من که اولیو قبول نکردم اما...

چاره ای نیست جز قبول واقعیت...!!

شاهین خوب مقاومت کرد و خوشگلم گل زد ، تک امتیازی که گرفت نوش جونش...

::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

ای معشوق ازلی ؛

به دلهای پروانه وش شمعی شایسته عنایت کن که در پای هر کرم شب تابی فرو نیایند و پیش چشم هر کور سویی جان نسپارند...

آمین...


 نوشته شده توسط ... کوچولوی خوشبخت ... در سه شنبه 88/6/24 و ساعت 5:43 عصر | نظرات دیگران()

 

آمد رمضان هست دعا را اثری

دارد دل من شور و نوای دگری

ما بنده ی عاصی و گنهکار توییم

ای داور بخشنده به ما کن نظری

********************************

و اما پرسپولیس ...

بهونه ی زنده بودنم ...

نبودن ستاره ها دلیل محکمی نیست واسه سرجای خودت نبودن ...

درسته ستاره کم داری اما به جاش یه عالمه انگیزه داری واسه اثبات ...

اینم درسته که دل خوشی ندارم از بودن اسم یه عده ای کنار اسم مقدست اما ...

یه دنیا امید دارم به تو و جوونایی که داری ...

مثل همیشه سربلند باشی بهونه ی من ...

********************************

و اما یه تسویه حساب با یه عده ای ...

بازار سیایت داغه هنوز ...

و خوشحالم که ما به قول یه نفر یا یه عده ای احمقای دروغگو داریم از دنیای سیاست سربلند بیرون میایم...

خوشحالم از اینکه پته ی یه عده ای بدجوری داره رو آب ریخته میشه ...

حالا ثابت شد بهتون که تموم حرفایی که میزدید توی ذهنتون تزریق شده بود یا بازم...!؟!؟!؟

خدا رو شکر به خاطر این انتخاب ...

 


 نوشته شده توسط ... کوچولوی خوشبخت ... در جمعه 88/6/6 و ساعت 4:7 عصر | نظرات دیگران()

 

گر بدین سان زیست باید پست

من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوایی نیاویزم

بر بلند کاج خشک کوچه ی بن بست

گر بدین سان زیست باید پاک

من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود چون کوه

یادگاری جاودانه برتر از بی بقای خاک

=============================

بازم تابستون شد و طبق معمول هرسال با خانواده باید راهی دیار خودمون بشیم

یه مسافرت 15 روزه به مرکز ایران

من زیاد علاقه ای به رفتن ندارم،اما باید برم

(خوب هرکسی تو خونه و اطاق خودش با وسایل خودش راحت تره دیگه!!!)

قبل از رفتن یادم نره بگم که فردا تولد ناهید عزیز منه...

ناهیدی که خودشم میدونه که واسه دل من چقدر می ارزه

ناهید واسه من بیشتر از یه دوسته ، تولدت مبارک ناهید من...

امیدوارم غمای دل سرخ و مهربونت زود زود تبدیل به شادی بشه...

تولدت مبارک

=============================

ای مقصد سلوک های پنهان ؛

هر راه که به تو نینجامد گمراهی است و هر سفر که به تو منتهی نشود ، آوارگی

هیچ رهروی بی مدد تو راه نمی رود و هیچ سالکی بی عنایت تو به مقصد نمی رسد

راه تو آن خوشتر که بی هیاهو و جنجال پیموده شود

پس ای خدا مدد...


 نوشته شده توسط ... کوچولوی خوشبخت ... در پنج شنبه 88/4/18 و ساعت 10:49 صبح | نظرات دیگران()

 

نمی خواستم بحث سیاسی بکنم اما نمیشه انگار...

اگه دل و جرات نداری و بعد از این همه اتفاق مختلف بازم میخوای به خودت دروغ بگی وحمایت کنی از نامزد مورد علاقت ، نخون حرفای دل یه رای اولی رو که اولین انتخابشو با تحقیقات کامل انجام داده ... اما اگه خوندی بعدش خودت تنها راست و حسینی بدون هیچ تعصبی بشین و فکر کن و قضاوت کن که کی درست میگه ، نتیجه ی قضاوتم پیش خودت نگه دار!!!

با تاخیر انتخاب قاطعانه و دوبارت مبارک 24 میلیون هوادارت و البته اونایی که پشیمونن از انتخاب نکردن تو فرشته ی زمینی من...

خیلی دلم میخواد انتخابات ابطال بشه و ببینم این آقای سبز پوش آیا همین 13میلیون رای رو هم میاره یا نه!؟! دلم میخواد بدونم اگه آقای احمدی نژاد رای نمیاورد و حرفایی که الان هوادارای جناب موسوی که حالا دیگه از نصفم کمتر شدن دارن میزنن رو ما تحویل اونا میدادیم ، اونا بهمون نمیخندیدن و توی دلشون ما رو [......] فرض نمیکردن؟؟ امتحانش مجانیه ، حرفای خودتونو به خودتون بزنین ، حالا روش فکر کنین ببینین چی میشه!!!

میگن آدمای گدا گشنه به دکتر احمدی نژاد رای دادن!! دوست عزیز من فکر کن ببین چرا قشر ضعیف تر کشور ایشونو انتخاب کردن؟ چرا کسی دیگه نه؟ اونا رای میدن به کسی که بفهمه حرفشونو و کمکشون کنه ، کسی که دستشونو بگیره ، کمک کردن به ثروتمندا که دردی از جامعه دوا نمیکنه... مردم به قول عده ای گدا گشنه خیلی بهتر از من و تو میفهمن...

تو روزنامه ها و سایتای مختلف این روزا چیزایی میبینم که واقعا جالبه برام ؛ مثلا یه نوجوونه 15 ساله که گفته کاش آقای موسوی که حالا تمام مقامات دشمن ازش حمایت میکنن میدونست که اگر برفرض محال کشور قهرمان ایران دست امریکا و انگلیس بیفته اولین کسی به دست اونا از بین میره خود ایشونه ، یا یه دانشجو که به خودش فهش میداد به خاطر اینکه پرچم سبز دستش گرفته و به آقای احمدی نژآد رای نداده ،و یه آقای دیگه که طلب مغفرت کرده بود واسه رای دادن به آقای موسوی و حتی یه رای اولی که میگفت اگه انتخابات ابطال بشه دیگه اشتباه نمیکنم و هرگز به آقای موسوی رای نمیدم چون امنیت میخوام...

یه عده ای نمیدونم با این آبرو ریزی هایی که این آقا داره میکنه و تکرار حرفای دشمن و شادکردن بیگانه ها با چه رویی حرف از وطن دوستی میزنن و از ایشون حمایت میکنن!! اصلا از چی این آدم حمایت میکنن!!؟؟!!

به یه پرچم به دست سبز گفتم چندتا از برنامه های نامزد مورد نظرتو میگی؟؟ زبونش بند اومده بود !! بعد از کلی من من کردن گفت الان کار دارم بعدا میگم!! فکر کنم رفت کتاب دولت سبز بخونه!! حالا نمیدونم این بعدا کیه!؟!

من که از این آدم فقط کوبوندن و تحقیر دولت نهم دیدم نه چیز دیگه!! کور بشه هرکسی که خدمتای این دولت رو ندید بگیره... این کارای ایشون منو یاد مطلبی می انداخت که تازه واسه کنکور تو کتاب معارف سال سومم خونده بودم ، نوشته بود: « انسان دارای کرامت نفس با بزرگواری و بزرگ منشی با مردم روبرو میشود. در مقابلشان متواضع است و چون در درون خود بزرگ است نیازی به کوچک شمردن و تحقیر دیگران ندارد. همین انسان در مقابل افراد زورگو وستمگر عزتمندانه می ایستد و از کرامت ها و فضیلت ها دفاع میکند.» من همه ی این صفاتو باهم دیدم تو وجود فرشته ای که بهش رای دادم با افتخار و برعکسشو دیدم تو وجود آدمی که چقدر خوشحالم از اینکه وطنم که دنیا دنیا می ارزه برام نیفتاد دستش.

وقتی رهبر و تمام شخصیت های سیاسی کشور چه حامی و چه منتقد دولت نهم میگن انتخابات سالم بوده و مخالفت میکنن بااین آقا، دیگه چندتا جوون بی تجربه که به عشق داشتن آزادی(بی بند و باری) گول یه وطن فروش رو خوردن و چپ و راست قربون و صدقش میرن چه حرفی واسه گفتن دارن؟؟

اصلا به ظاهر طرفدارای این 2 نفر نگاه کنید معلوم میشه چه کارن (البته استثناء هم داره). هرچی بچه سوسول و مخالف دین و خدا و پیغمبره یه پارچه ی سبز به دستشون بسته بود و میگفت :« آزادی اندیشه...بی موسوی نمیشه» (این جوونا همون آقای خاتمی که بهشون گفت آدم باشید وگرنه میدم بیرونتون کنن براشون کفایت میکنه!!) ، یه عده ای از مامان بزرگا و بابا بزرگا هم گول سید بودن این آدم رو خورده بودن!! (صدام حسین و بنی صدرم سید بودن انگار!!). اون بچه مومنا ، مثبتا که یه عده آدم سست اراده و حقیر بهشون میگن جوات همه یه پرچم ایران دستشون بود. یه عده ای هم از آدمای مختلف مثل خود من مست شجاعت و پاکی این فرشته ی خاکی شده بودن...

اصلا این آقا اگه اعتراضی داره چرا نرفته قانونی شکایت کنه بعد از این همه وقت؟؟ اگه حرفی داره بره خوب ، چرا کشورو به آشوب میکشه؟؟ وقتی نرفته معلومه حرفی نداشته که بزنه، کاش میدونست با این کاراش داره خودشو زیر سوال میبره، یا به قول آقا جواد لاریجانی داره خودشو ابطال میکنه.

وقتی همه میگن اغتشاش گرا از طرف دشمنن و چندروز بعد معلوم میشه که سردمدار اغتشاشگرا حامیان این آقا هستن دیگه کیه که بتونه بگه اینا عاشق ایرانن و چون احساس خطر کردن اومدن؟؟!! (اینا خودشون عین خطرن!!) البته آره احساس خطر واسه خودشون و منافعشون!

دلم این روزا میسوزه واسه کشورم که تاحالا به خاطر داشتن یه بزرگمرد افتخار میکردم بهش و الان باید شرمنده باشم از هموطن بودنم با همچین آدمای کثیف و وطن فروشی که به خاطر منافع شخصی خودشون حاضرن اینطوری حرفای دشمنو تکرار کنن و آبروی کشورشونو تو دنیا ببرن، اصلا این آدمای حقیر دشمنن خودشون.

از این حرفا زیاده اما کیه که گوش بده!! راستی من سیاسی شدنم مربوط به یکی دو هفته ی قبل و بعد از انتخابات نیست، من از 5 ، 6 سال پیش دنبال این چیزا بودم و این حرفا حرفای دل خودمه نه حرفایی که کسی تو مغزم تزریق کرده باشه...

اینم تصاویری از هوادارن آقای موسوی که میخواستن راه امام رو ادامه بدن و نظرات مراجع تقلید رو در جامعه جاری کنن.  رهنمود امام اینه؟؟؟

   هواداران میرحسینهواداران میرحسینهواداران میرحسین 

هواداران میرحسین   هواداران میرحسین

*****************************

کنکور...... پر......

یه کار عجیب کردم من!!! این قدر غرق حل کردن سوالای ریاضی شدم که وقت فیزیک و شیمی پرید از دستم!!! یه عالمه سوال ریاضی رو جواب دادم و وقتی تموم شد دیدم فقط نیم ساعت از وقتم مونده!!! تو این وقت کم فقط تونستم چندتا سوال شیمی جواب بدم و برم سراغ فیزیک و سوال اولو جواب بدم ، داشتم سوال دومو حل میکردم که وقت تموم شد!!!!!!

حالا نمیدونم چی میشه!!


 نوشته شده توسط ... کوچولوی خوشبخت ... در دوشنبه 88/4/8 و ساعت 8:24 صبح | نظرات دیگران()
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 8
مجموع بازدیدها: 92170
جستجو در صفحه

پیوندهای روزانه
خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو