! . . . خبرهای یک خبرنگار قرمز . . . !
این روزا سر دلم بدجوری شلوغه ...
اصلا چند ماهیه که همش اتفاقای عجیب حواسمو میبره به ناکجا...!
حالا تو روزای سرنوشتم
سرنوشت تموم اون اتفاقای جدید و عجیبی که افتاد برام ...
بعضیاش باور کردنی نبود !!!!!
دلیل همش شیطونک بازیای خودمه و بس ...
البته واسه من که خیلی بد نشد...!!
حالا دیگه ...
هیچی اصلا ، این پست واسه پرسپولیسمه ...
اونا رو بعدا میگم ...
خلاصه دیگه دلم یه مدتیه پرماجراتر از همیشه داره به کار خودش ادامه میده ...!!
از یه طرف درس و مدرسه ...!
از یه طرف تو (بعدا درموردش می نویسم) !!
از وسطم پرسپولیس ...!!!!!!
دلم میخواد تو روز عشق (ولنتاین) یه اتفاق قشنگ همه ی این دل مشغولیامو واسه چند ساعتم که شده ازم دور کنه ...
چند هفته ای میشه که ته دلم جز استرس نبوده ...
حالام که بیشتر شده ...
خیلی بیشتر ...
سرمربی خارجی بلاخره اومد ...
کاری به بزرگی یا کوچیکیش ندارم ...
مهم اینه که اومده جای افشین دلم ...
جای کاپیتان ...
حیف از افشین ...
حیف از غیرت افشین ...
حیف از تعصب افشین ...
دلم نمی خواد افشین غصه داشته باشه ...
دوست دارم بخنده همیشه ...
خنده هاش یه مرهم واسه دل بی قرار هوادار ( نه هوادار نما ) ...!
هیچی اصلا ...
کاش جناب وینگادا موفق کنه پرسپولیسمونو ...